سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وبلاگ اطلاع رسانی بهاریون، فرهنگی اجتماعی اقتصادی ورزشی
پیام مدیریت وبلاگ :
با سلام خدمت شما بازدیدکننده گرامی ، به این وبلاگ خوش آمدید . لطفا برای هرچه بهتر شدن مطالب این وبلاگ ، ما را از نظرات و پیشنهادات خود آگاه سازید و به ما در بهتر شدن کیفیت مطالب وبلاگ یاری رسانید .

rss

درباره ما


قالب میهن بلاگ تقویم جلالی

موضوعات مطالب
آرشیو مطالب

آمار و امکانات

1391/04/16 - 08:14

- سینمای کمدی که در سال های اخیر به گونه غالب سینمای ایران بدل شده، این روزها پس از شکست هایی سنگین، با فیلم "خوابم می آد" ساخته رضا عطاران که مورد توجه مخاطبان نیز قرار گرفته، روزهای شیرینی را سپری می کند.

رضا عطاران پس از ساخت چند مجموعه موفق تلویزیونی که حتی در پخش های تکراری نیز مخاطبان بسیار دارد، به سراغ مدیوم خاص تری به نام سینما رفته و "خوابم می آد" را براساس نمونه امتحان پس داده ای از سینمای کمدی ساخته است.

وی در این فیلم پایه کار را بر مبنای کمدی "گروتسک" استوار کرده و در شوخی های نوشته شده برای آن نیز این امر را رعایت کرده است.

"وودی آلن" یکی از بهترین کمدی سازهای چهار دهه اخیر، همواره از این سبک برای بیان مفاهیم مورد نظر خود به بهترین شکل بهره گرفته و به جایگاه تالیف در این گونه کمدی رسیده است.

عطاران نیز با نگاهی به فیلم های اولیه آلن در دهه 60 میلادی به خصوص فیلم "پول و بردار و در رو"، "خوابم می آد" را ساخته و به شدت تحت تاثیر آن بوده است.

الگو گرفتن در سینما، امر متداولی است که متاسفانه در بسیاری مواقع با کپی برداری اشتباه گرفته شده که خوشبختانه عطاران در این فیلم از این دومی پرهیز کرده است.

وی به مانند بسیاری از فیلمسازان کشور و براساس قاعده ای نانوشته، فیلم خود را به دو نیمه متفاوت تقسیم کرده و دوپارگی آزار دهنده ای را بر کلیت آن حاکم کرده است.

در نیمه نخست شاهد شوخی های رگباری بانمکی در رابطه با رضا - شخصیت اصلی فیلم - هستیم که بسیار خوب از کار درآمده و ریتم مناسبی هم دارد.

آشنایی مخاطب با رضا و پدر و مادر پیر وی در کوتاه ترین زمان ممکن صورت گرفته و زیاده گویی در آن جای ندارد.

از این حیث "احمد رفیع زاده" در مقام فیلمنامه نویس عالی عمل کرده و ایجاز را جانشین زیاده گویی کرده است.

معلم بودن "رضا" و آزار و اذیت شاگردان وی وقتی که در کنار خجالتی بودن او قرار می گیرد، موقعیت های کمیک بسیاری را بوجود می آورد که در نهایت به اخراج او از مدرسه ختم می شود.

در این بخش، بازگشت به گذشته ها و رجوع به دوران کودکی "رضا"، برگ برنده عطاران است که با ظرافتی کمتر دیده شده در تاروپود چارچوب کلی فیلم گنجانده شده است، بدون آنکه مخاطب را گیج و سردرگم کند.

دیگر نکته کلیدی فیلمنامه، تاکید روی علاقه مندی "رضا" به خواب است که ابتدا و انتهای فیلم را به یکدیگر پیوند داده است.

رعایت جزییات در این بخش نیز فوق العاده بوده که برای مثال می توان به حرکت یک سوسک روی لبه تخت "رضا" و تاکید روی انگشتان پای وی که روبروی پنکه قدیمی قرار گرفته، اشاره کرد.

در نیمه نخست دو شخصیت دیگر فیلم که در کنار "رضا" مثلثی دیدنی را تشکیل داده اند، به سرعت به مخاطب معرفی شده و با ظرافت خاصی به "رضا" پیوند خورده اند.

پایگاه طبقاتی این دو و نیز شکل رابطه آنها با توجه به کهولت سنشان پذیرفتنی از آب درآمده و مخاطب را با خود همراه می سازند.

بخش مهمی از شوخی های نیمه اول فیلم براساس تضاد میان پدر و مادر رضا شکل گرفته و بگومگوهای کلامی نه چندان جدی شان، مخاطبانان را می خنداند.

رفیع زاده در خلق این دو شخصیت تمام و کمال از کلیشه ها بهره گرفته و این کار را با هوشمندی انجام داده بی آنکه به دامان کلیشه های اینچنینی بغلطد.

اما هرچه که رضا عطاران در نیمه اول فیلم ساخته، در بخش دوم خراب کرده و با تغییر لحن موجبات سقوط اثر خود را فراهم آورده است؛ در واقع این دو بخش با یکدیگر تناسبی نداشته و هر یک، ساز جداگانه ای کوک می کنند!

در واقع قصه از یک کمدی گروتسک به سمت یک درام تلخ پیش رفته و مخاطب خود را بهت زده روانه درهای خروجی سالن می کند.

این اتفاق با ورود دختر پاستیل فروش و علاقه رضا به وی آغاز شده و به سمت وسویی بطور کامل متفاوت می رود.

البته این دوپاره بودن ساختار در فیلم های سینمایی داخلی، پدیده جدیدی نبوده و بسیاری از فیلمسازان با آن دست به گریبان هستند.

شخصیت دختر پاستیل فروش به عنوان عامل پیش برنده داستان، قدرت لازم را نداشته و سکته ای قوی بر سر راه پیشرفت داستان ایجاد کرده است.

در ایجاد علاقه "رضا" به وی نیز زمینه چینی های لازم صورت نگرفته و آنچنان که باید به باور مخاطب نمی نشیند.

رضا عطاران در "خوابم می آد" در مقام کارگردان در نیم ساعت نخست عالی عمل کرده و کمدی درخشان و متفاوتی در مقیاس سینمای ایران شکل داده اما در نیمه دوم، به اصطلاح رشته کار از دست وی در رفته و سقوط آزادی باورنکردنی را تجربه می کند!

اما وی در انتخاب بازیگران به مانند مجموعه های تلویزیونی خود عالی عمل کرده و آنها را کاملا متناسب با نقش ها برگزیده است.

انتخاب جسارت آمیز "اکبر عبدی" در نقش مادر "رضا" از جمله آنهاست که می توانست در صورت اندکی لغزش، کلیت کار را به مخاطره بیندازد.

اما این اتفاق رخ نداده و عطاران به خوبی اکبر عبدی را در نقشی که جای کار بسیار داشته کنترل کرده و کاملا در خدمت داستان درآورده است.

عبدی هم پس از مدت ها در نقشی بسیار متفاوت بازی خوبی را ارائه کرده و از کلیشه های رایج خانم های مسن سینمای ایران به بهترین شکل بهره گرفته است.

غافلگیری بزرگ فیلم "خوابم می آد" مربوط به بازیگری قدیمی و کهنه کار به نام "ناصر گیتی جاه" است که در نقش پدر "رضا"، حضوری به شدت تاثیرگذار و شیرین دارد.

مهمترین نکته موجود در بازی گیتی جاه، همانا زندگی کردن جلوی دوربین بدون اغراق های مرسوم است که این روزها در سینمای ایران به گوهری کمیاب تبدیل شده است!

"خوابم می آد" به عنوان نخستین تجربه سینمایی رضا عطاران، کمدی آبرومندی است که با وجود ضعف های بسیار، هیچگاه مخاطب خود را دستکم نگرفته و حداقل یک ونیم ساعت کاملا متفاوت و درخشان را برای او رقم می زند.


قشم آنلاین

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس